کایدا روی تخت کنار ناکا نشست و موهایش را نوازش کرد و با لبخند گفت: دختر خوشگل من ، به مامان بوس شب بخیر بده ، تا براش آرزوی دیدن رویاهای رنگارنگ کنم
** ناکا صورتشو از کایدا برگردوند و سرش را زیر