/* پلکهایم را روی هم گذاشتم و با لبخند گفتم : مشکلی نیست ، رین،
/* و به آرامی گره کروات یقه ملوانیه پیراهنی که تنم بود باز کردم ، و از روی شونه چپم پایینش اوردم ، و صورتمو سمت رین گرفتم و