داستان عشق فراموش شده قسمت 68

– /* کایدا به محض اینکه متوجه آیرا میشود که با شمشیر قصد حمله به اژدها را کرده ، نواختن را متوقف میکند، اژدها نیز بیحرکت میماند: بایست ، آی..

/* کایدا به محض اینکه متوجه آیرا میشود که با شمشیر قصد حمله به اژدها را کرده ، نواختن را متوقف میکند، اژدها نیز بیحرکت میماند:

بایست ، آیرا اون شمشیرو از کجا آوردی؟! ، تو نباید در اینجا

ازش استفاده کنی!…
اوهاتان

با دیگران به اشتراک بگذارید:

امتیازدهی: